محل تبلیغات شما

روزگار غریبی است ، جایی برای صداقت نمانده است. دیگر دوره دوست داشتن و محبت کردن
گذشته است. انسان باید بی رحم باشد و دور از انسانیت واقعی خیانت کند و حق کشی ، تا به
او انسان بگویند. ولی باز هم باید زندگی کرد ، باید حقیقت را جویا شد ، باید ماند و صبوری کرد
- به قول آشنایی که مرا گفت : نباید جا زد ، نباید میدان را خالی کرد -
آری ، باید عذاب کشید و فرار نکرد ، حتی اگر ویران شوم
من که مدتهاست ویرانه ام و از ویرانه شدن دوباره هم نمی هراسم
که ویرانه را دیگر بار ویرانه کردن برایم چیزی باشد.
آنقدر باید تحمل کرد و انتظار کشید تا مرگ به عمر و آرزوهای نرسیده خاتمه دهد
تا در دنیایی دیگر به نزد دوزخیان بروم که لااقل در آنجا ریا وجود ندارد
و همه مانند من گناهکار و همه یکرنگ و همه همصدا
که زندگی در آنجا بهتر از زندگی روی زمین است که فصلهایش برایم
فقط پاییز ، پاییز ، پاییز و پاییز می باشند.

 

روزگار غریبی است ...

، ,ویرانه ,پاییز ,زندگی ,هم ,نباید ,، باید ,در آنجا ,، پاییز ,و همه ,روزگار غریبی

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها